در ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ در دانشگاه تهران چه اتفاقی افتاد و تلاش رئیس وقت دانشگاه چه نتیجهای در پیداشت؟
در شانزدهمین روز آذر سال ۱۳۳۲ دانشگاه تهران شاهد حمله نیروهای ارتش به دانشجویان بود که به کشته شدن ۳ نفر و زخمی شدن ده ها نفر انجامید. این اتفاق حدود ۱۰۰ روز پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۲۳ و سقوط دولت دکتر محمد مصدق و روی کار آمدن دولت کودتایی فضل الله زاهدی رخ میداد و به گفته تاریخ نگاران هنوز خشم و افسردگی ناشی از سقوط نخست وزیر ملی گرای ایران در فضای عمومی کشور موج میزد.
در این زمان درباره موضوع نفت ملی شده ایران که با تلاش دکتر مصدق به سرانجام رسید هم مردم نگران بودند که دولت از این اقدام روی برگرداند و شرایط را به پیش از ملی شدن نفت بازگرداند. حدود سه ماه پس از ساقط کردن دولت قانونی ایران، مذاکرات محرمانهای برای تجدید رابطه با بریتانیا که از زمان ملی شدن نفت قطع شده بود، آغاز کرد. بریتانیا و آمریکا هم بر اساس مستنداتی که منتشر شد در این کودتا ۲۸ مرداد نقش رهبری کننده مستقیم داشتند.
در دهه ۱۳۲۰ و اوایل دهه ۱۳۳۵، پس از سقوط حکومت رضاشاه پهلوی و ایجاد فضای بازتر، فعالیتهای سیاسی در بین دانشجویان دانشگاه تهران (تنها موسسه مدرن آموزش عالی آن زمان در ایران) بسیار افزایش یافت. در این دوران حزب توده، از نفوذ بسیاری در بین دانشجویان برخوردار بود چنانکه بنا به گزارشهای مختلف، بیش از نیمی از دانشجویان دانشگاه تهران عضو و یا هوادار این حزب بودند. اما در دوران نخست وزیری محمد مصدق و افزایش محبوبیت جبهه ملی در اوایل دهه ۱۳۳۰، محوریت این حزب در دانشگاه به چالش کشیده شد.
در میانه پاییز سال ۱۳۳۲ هم اعلام شد که "ریچارد نیکسون" معاون رئیس جمهور آمریکا از طرف دوایت آیزنهاور رئیس جمهور آن کشور به ایران میآید. نیکسون در نطقی که پس از کودتای ۲۸ مرداد در کنگره آمریکا ایراد کرده بود، سقوط دولت محمد مصدق را "پیروزی سیاسی امیدبخشی" توصیف کرده بود "که در ایران نصیب نیروهای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی خواه شده است. " قرار بود معاون رئیس جمهور آمریکا در جریان دیدار از ایران از دانشگاه تهران بازدید کند و دکترای افتخاری دانشکده حقوق این دانشگاه را دریافت کند.
پس از وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سازمانهای سیاسی تشکیل دهنده جبهه ملی، برای دوره کوتاهی در یک ائتلاف ضعیف، تحت نام نهضت مقاومت ملی به مقاومت سیاسی دست زدند و تظاهراتها و اعتصابهای پراکندهای در پاییز همان سال در دانشگاه تهران و همچنین بازار، از جمله در تاریخ ۱۶ مهر و ۲۱ آبان، در اعتراض به محاکمه مصدق برگزار کردند.
چند هفته پس از این وقایع، اعلام شد که روابط ایران و بریتانیا (که در زمان نخست وزیری مصدق قطع شده بود) از سر گرفته خواهد شد و ریچارد نیکسون نایب ریاست جمهوری وقت آمریکا برای دیدار رسمی به ایران خواهد آمد. این موضوع بهانه لازم برای اعتراضات را فراهم کرد و در ۱۴ آذر به سفارش نهضت مقاومت ملی، دانشجویان فعال به سخنرانی در کلاسها پرداختند و نا آرامی تمامی محوطه دانشگاه تهران را فرا گرفت. دولت وقت برای پیشگیری از هرگونه اقدام بعدی تصمیم به سرکوب اعتراضات گرفت.
محمدرضا شاه و ریچارد نیکسون ۱۸آذر حدود صد روز پس از کودتای ۲۸ مرداد در تهران با یکدیگر دیدار کردند. هرچند علی اکبر سیاسی اولین رئیس انتخابی دانشگاه تهران، برای جلوگیری از افزایش درگیری و وارد شدن خسارت به دانشجویان، کلاس های دانشگاه را در این روز تعطیل کرد اما در شرایطی که هنوز تمام دانشگاه از حضور آنها خالی نشده بود، نیروهای ارتش به قصد سرکوب شماری از معترضان وارد محوطه دانشگاه شدند.
سربازان و نیروهای ویژه ارتشی پس از هجوم به دانشگاه، به کلاسهای درس حمله کرده و صدها دانشجو را بازداشت و زخمی نمودند. نیروهای امنیتی در دانشکده فنی، اقدام به شلیک تیر کردند که موجب مرگ سه دانشجوی این دانشکده به نامهای احمد قندچی، آذر (مهدی) شریعترضوی و مصطفی بزرگنیا شد. فردای آن روز نیکسون به ایران آمد و دکترای افتخاری در رشته حقوق را در دانشگاه تهران که در اشغال مشهود نیروهای نظامی بود، دریافت کرد.
بر اساس گزارش های موجود رژیم شاه به خانواده این سه دانشجوی اجازه برگزاری مراسم یادبود نداد. یک روز پس از این واقعه دانشگاههای ایران به نشانه اعتراض و خشم دست به اعتصاب و اعتراض زدند، با این همه به فاصله کوتاهی، یعنی روز هجدهم آذر، معاون رئیس جمهور آمریکا هم به تهران آمد و در دانشگاه تهران دکترای افتخاری هم دریافت کرد.
۱۶آذر در تقویم ایران به عنوان روز مقاومت و ایستادگی دانشجویان این سرزمین در برابر استعمار غرب و استبداد و خودکامگی در دفتر تاریخ این سرزمین به یادگار ثبت شده است.
شاهدان عینی در مورد ساعت ۱۰ روز ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ چه میگویند
دکتر مصطفی چمران از شاهدان عینی در خاطرات خود میگوید: از روز ۱۴ آذر ۱۳۳۲ تظاهراتی که در گوشه و کنار به وقوع میپیوست وسعت گرفت و در بازار و دانشگاه عدهای دستگیر شدند. روز ۱۵ آذر مجدداً تظاهرات بیسابقهای در دانشگاه و بازار صورت گرفت. در دانشکدههای پزشکی، حقوق و علوم، داندنپزشکی، تظاهرات موضعی بود و جلوی هر دانشکده مستقلا انجام میگرفت و سرانجام با یورش سربازان خاتمه مییافت و عدهای دستگیر شدند.
کمی قبل، در تاریخ ۲۴ آبان اعلام شده بود که نیکسون معاون رئیسجمهور آمریکا از طرف آیزنهاور به ایران میآید. نیکسون به ایران میآمد تا نتایج 'پیروزی سیاسی امید بخشی که در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است' را ببیند. دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند که هنگام ورود نیکسون، ضمن دمونستراسیون عظیمی، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا و طرفداری خود را از دکتر مصدق نشان دهند.
روز ۱۵ آذر یکی از دربانان دانشگاه شنیده بود که تلفنی به یکی از افسران گارد دانشگاه دستور میرسد که «باید دانشجویی را شقه کرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت که عبرت همه شود و هنگام ورود نیکسون صداها خفه گردد و جنبندهای نجبند...» این بود که به خاطر انتقام از دانشجویان و بهانه تظاهرات بر علیه تجدید رابطه با انگلستان و برای جلوگیری از تظاهرات در مقابل نیکسون جنایت بزرگ هیأت حاکمه ایران در صبح روز دوشنبه شانزده آذرماه ۱۳۳۲ در صحن مقدس دانشگاه به وقوع پیوست.
صبح شانزدهم آذر هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوقالعاده سربازان و اوضاع غیرعادی اطراف دانشگاه شده وقوع حادثهای را پیشبینی میکردند. نقشه پلید هیات حاکمه بر همه واضح بود و دانشجویان حتی الامکان سعی میکردند که به هیچ وجه بهانهای به دست بهانهجویان ندهند. از این رو دانشجویان با کمال خونسردی و احتیاط به کلاسها رفتند و سربازان به راهنمایی عدهای کارآگاه به راه افتادند. ساعت اول بدون حادثه مهمی گذشت و چون بهانهای به دست آنان نیامد به داخل دانشکدهها هجوم آوردند. از پزشکی، داروسازی، حقوق و علوم عده زیادی را دستگیر کردند. بین دستگیرشدگان چند استاد نیز دیده میشد که به جای دانشجو مورد حمله قرار گرفته و پس از مضروب شدن به داخل کامیون کشیده شدند.
حدود ساعت ۱۰ صبح موقعی که دانشجویان در کلاسها بودند، چندین نفر از سربازان دسته 'جانباز' به معیت عده زیادی سرباز معمولی رهسپار دانشکده فنی شدند. ما در کلاس دوم دانشکده فنی که در حدود ۱۶۰ دانشجو داشت، مشغول درس بودیم. آقای مهندس شمس استاد نقشهبرداری تدریس میکرد. صدای چکمه سربازان از راهرو پشت در به گوش میرسید. اضطراب و ناراحتی بر همه مستولی شده بود و کسی به درس توجه نمیکرد. در این هنگام پیش خدمت دانشکده مخفیانه وارد کلاس شده به دانشجویان گفت: «بسیار مواظب باشید. چون سربازان میخواهند به کلاس حمله کنند اگر اعلامیه یا روزنامهای دارید از خود دور کنید».
وخامت اوضاع به حد اعلا رسیده بود. شلوغی بیرون کلاس و صدای شدید چکمههای سربازان از نزدیک شدن حادثهای حکایت میکرد تا بالاخره در کلاس به شدت به هم خورد و پنج سرباز 'جانباز' با مسلسل سبک وارد کلاس شدند. یکی از آنها لوله مسلسل را به طرف شاگردان عقب کلاس گرفته آماده تیراندازی شد و دیگری به همین نحو مأمور قسمت جلوی کلاس گردید...
رئیس و معاون دانشکده فنی که با تمام کوشش و فداکاری خود قادر به جلوگیری از ورود سربازان نشده و ناظر این همه وحشیگری و هتک حرمت کلاس و استاد شده بودند، به ناچار اعلام اعتصاب کردند و گفتند تا هنگامی که دست نظامیان از دانشگاه کوتاه نشود، دانشکده فنی به اعتصاب خود ادامه خواهد داد. و چون احتمال وقوع حوادث وخیمتری میرفت، لذا برای حفظ جان دانشجویان دانشکده را تعطیل کردند و به آنها دستور دادند به خانههای خود بروند و تا اطلاع ثانوی در خانه بمانند. دانشجویان نیز به پیروی از تصمیم اولیای دانشکده محوطه دانشکده را ترک میکردند ولی هنوز نیمی از دانشجویان در حال خروج بودند که ناگاه آن سربازان به همراه عده زیادی سرباز عادی به دانشکده فنی حمله کردند.
اکثر دانشجویان به ناچار پا به فرار گذاردند تا از درهای جنوبی و غربی دانشکده خارج شوند. در این میان بغض یکی از دانشجویان ترکید. او که مرگ را به چشم میدید و خود را کشته میدانست دیگر نتوانست این همه فشار درونی را تحمل کند و آتش از سینه پرسوز و گدازش به شکل شعارهای کوتاه بیرون ریخت؛ «دست نظامیان از دانشگاه کوتاه».
هنوز صدای او خاموش نشده بود که رگبار گلوله باریدن گرفت و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند، به کلی غافلگیر شدند و در همان لحظه اول عده زیادی هدف گلوله قرار گرفتند. لحظات موحشی بود. دانشجویان یکی پس از دیگری به زمین میافتادند به خصوص که بین محوطه مرکزی دانشکده فنی و قسمتهای جنوبی سه پله وجود داشت و هنگام عقبنشینی عده زیادی از دانشجویان روی این پلهها افتاده نتوانستند خود را نجات دهند.
مصطفی بزرگنیا به ضرب سه گلوله از پای در آمد. شریعت رضوی که ابتدا هدف سرنیزه قرار گرفته به سختی مجروح شده بود، دوباره هدف گلوله قرار گرفت. ناصر قندچی حتی یک قدم هم به عقب برنداشته و در جای اولیه خود ایستاده بود یکی از جانبازان 'دسته جانباز' با رگبار مسلسل سینه او را شکافت و او را شهید کرد».
غلام رضا شریعت رضوی بر اساس خاطرات «یک پزشک عوضی» که در روزنامه اطلاعات روز در ۱۷ آذر سال ۱۳۳۲ ترسیم شده که بسیار دقیق است؛ هرچند تفاوت هایی با اصل ماجرا داشته باشد. بر اساس این روایت: «وسط زنگ دوم حدود ساعت ده صبح، زنگ نابهنگام دانشکده بلند شد و ما هم مثل همه همکلاسیها بیرون ریختیم و باخبر شدیم که در کلاس دوم راه و ساختمان در حالی که مهندس شمس ملکآرا مشغول تدریس بودهاند ناگهان در کلاس باز میشود و دو سرباز مسلح و افسر فرماندهشان وارد کلاس میشوند و به طرف پنجره کلاس میروند و دو دانشجو را که در کنار پنجره نشسته بودند نشان داده و به فرماندهشان میگویند دو نفری که برای ما شکلک درآورده و ما را مسخره کردهاند همین دو نفر بودند.
فرمانده دستور دستگیری آنها را میدهد. [...] دانشجویان را کشانکشان به خارج از کلاس میبرند و مهندس شمس جریان را به گوش رییس دانشکده میرساند که ایشان هم دستورزدن زنگ دانشکده را به عنوان اعتراض به این عمل میدهد که یکی از دانشجویان کلاس روی میز میرود و با دادن شعار مرگ بر حکومت نظامی فریاد میزند: «در خفقان حاکم بر دانشگاه و در زیر چکمههای سربازان مسلح که نمیتوان درس خواند».
کتابهایش را به اطراف پرت کرده به طرف در کلاس میرود و سایر دانشجویان همزمان با خوردن زنگ، کلاس را ترک کرده در کریدور مرکزی دانشکده شروع به تظاهرات کرده با دادن شعارهای مرگ بر حکومت نظامی، مرگ بر شاه، مرگ بر زاهدی دیکتاتور و درود بر مصدق، آزادی دوستان دستگیرشدهشان را میخواستند. محوطه دانشکده هم که پر از سربازان تفنگ به دست بود، فرمانده نظامیان با بلندگو به دانشجویان معترض دستور خروج از دانشکده را داد، ولی دانشجویان به دستور او اعتنایی نکرده شعار مرگ بر شاه، مرگ بر شاه را ادامه دادند.
مزار شهدای ۱۶ آذرماه دانشگاه تهران کجاست؟
دانشجویانی که در روز ۱۶ آذر توسط رژیم شاه کشته شدند، حالا از آن روزهای خاص ۷۰ سال میگذرد؛ از روز هایی که بسیاری از جوانان همین جا کتک خوردند؛ کسانی چون مصطفی چمران که خاطرهاش را از آن روزها در آذرماه ۱۳۴۱منتش کرد. ۷۰ سال از تاریخی که گورستان دویست و چند ساله امامزاده عبدالله را به اعتبار آن سه جوان ۲۲ ساله یاد میکنند.
** خبر روزنامه اطلاعات:
روزنامه اطلاعات در صفحه ۸ روز دوشنبه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در خبری از این رویداد با تیتر «امروز از طرف چند تن از دانشجویان دانشگاه تظاهراتی صورت گرفت» نوشت: «مقارن ساعت ۱۰ و ربع بامداد امروز از طرف عدهای از دانشجویان تظاهراتی در دانشگاه علوم صورت گرفت که بلافاصله مأموران فرمانداری نظامی متظاهرین را متفرق ساختند و سیزده نفر از دانشجویان را دستگیر کردند. پس از آن در حوالی دانشکده فنی نیز از طرف چند تن از دانشجویان منتسب به احزاب چپ تظاهراتی انجام شد و چون تظاهرکنندگان با اخطارهای مأموران انتظامی متفرق نشدند و در برابر مأموران مقاومت میکردند بر اثر تیراندازی مأموران ۳ نفر مجروح شدند و هفده نفر هم دستگیر گردیدند. گلوله به سینه و ران مجروحشدگان اصابت کرده و جمعاً ۳۰ نفر در دانشگاه دستگیر شدهاند. پس از تظاهرات مزبور وضع دانشگاه آرام گردید و مأموران انتظامی بر اوضاع آنجا مسلط شدند... یک مقام مسئول فرمانداری نظامی تهران درباره تظاهرات امروز...اظهار داشت: امروز عدهای از عناصر اخلالگر که منتسب به حزب منحله توده بودند به دانشگاه رفته و عدهای از دانشجویان را مجبور به تظاهرات نمودند و در حال دسته جمعی به مأموران فرمانداری نظامی محافظ دانشگاه که مسلط بر اوضاع بودند حمله کرده، قصد ربودن اسلحه آنها را داشتند و مأموران نیز اقدام به تیراندازی نمودند. مجروحین به بیمارستان شماره دو ارتش اعزام و در آنجا بستری شدهاند...
دو نفر از مجروحین حادثه امروز دانشگاه آقایان مصطفی بزرگنیا و [آذر] شریعترضوی در اثر اصابت گلوله به ناحیه ریه و سینه و خونریزی شدید فوت کردهاند... د. آقای احمد قندچی [این دانشجو نیز کشته شد] یکی دیگر از مجروحین که اینک در بیمارستان بستری میباشد، حالش خطرناک است و بهطوری که پزشکان معالج اظهار میدارند امید بهبودی وی نیز کم است».
** تظاهرات اعتراضی به واقعه ۱۶ آذر از آن سال همواره دانشجویان تا زمان پیروزی انقلاب، بهمناسبت شهادت این سه دانشجو علیه استکبار جهانی و استبداد رژیم پهلوی تجمع و حرکت اعتراضی میکردند. مرکز اسناد انقلاب اسلامی سندی از اداره سوم ساواک را منتشر کرده که درباره ممانعت از برگزاری مراسم ۱۶ آذر در سال ۵۱ است. در این نامه آمده است: «درباره روز ۱۶ آذر: روز مذکور مصادف با کشته شدن سه تن از دانشجویان دانشگاه تهران در سال ۳۲ میباشد. همه ساله از طرف برخی از دانشجویان ناراحت در این روز فعالیتهای مضرهای صورت گرفته و اعلامیههایی در بزرگداشت آنان منتشر و شعارهایی نیز نوشته شده است. نظر به اینکه عناصر ماجراجو و ناراحت، خصوصاً دانشجویان مراکز عالی آموزش در این روز دست به فعالیتهایی مضره خواهند زد خواهشمند است دستور فرمایید ضمن مراقبتهای لازم از افراد مشکوک نسبت به شناسایی عناصر محرک و همچنین افرادی که در این زمینه فعالیت دارند، اقدامات لازم و همه جانبه معمول و نتایج حاصله را در این اسرع وقت به این اداره کل اعلام نمایند. ۵۱/۹/۱۴»
۱۶ آذر هرسال در تقویم ایران به یاد این سه دانشجوی شهید و سایر دانشجویانی که برای آزادی و استکبارستیزی جان خود را از دست دادند، گرامی داشته میشود.
خدابخش حکیمی -خبرنگار تحریریه جوان قدس
نظر شما